حدیث 2- اهميّت دانش پزشكى در دین مبین اسلام
همانگونه که دانش ادیان سرآمد همه علوم در حوزه دانش الهی و معرفت الله است، در حوزه علوم بشرى هم علم پزشكى، سرآمد همه دانشهاست؛ چرا كه فلسفه ی ساير علوم، بهرهورى انسان از مواهب زندگى است و اين هدف، جز در پرتو سلامت جسم و جان، ميسّر نيست. از اين رو، امام باقر عليه السلام مىفرمايد: « بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن سلامت است و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل. » اين سخن، به روشنى نشان مىدهد كه از نگاه اسلام، طبّ روان، ارجمندتر از طبّ تن، و طبّ تن، ارزشمندتر از ساير علوم است. (پزشكى از ديدگاه اسلام ، ج 1، ص 53.)
جایگاه طب در تفکرات بشر از قدیم الایام وجود داشته ودرمان جسم یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسانها بوده است و هیچگاه از اهمیت آن کاسته نشده و نمی شود بلکه روز به روز بر اهمیت و رفعت جایگاه آن افزوده میشود.
طب (پزشکی) ، درلغت به معنی:معالجه و درمان، دارو و دوا. (معجم المعانی) و در اصطلاح به دانشی اطلاق می شود که درباره امراض و طرز تداوی مرضی و پیشگیری ناخوشی ها مطالعه و مداقه می کند وعلمی است که در باره انواع بیماریها و طریق معالجه آن بحث میکند. (فرهنگ عمید).
علم طب(علم الابدان)، نگاه داشتن تندرستی است بر تندرستان و زائل کردن بیماری است از بیماران. (لغت نامه دهخدا)
درکتاب قانون ابن سینا در تعریف طب آمده است:« طب، دانشی است که از آن ، حالات بدن انسان از لحاظ تندرستی و نبود آن، شناخته می شود و هدف از آن، حفظ تندرستی موجود و تلاش برای بازگرداندن آن است هنگامی که از دست می رود.
خاطر ارتباط با جان وجسم آدمی و بنا به روایت« العقل السلیم فی الجسم السلیم»، عقل سالم در بدن سالم است، یکی از دانش های مهم بشری است که از اهمیت و اعتبار بالا و والایی برخوردار است. تا آنجایی که پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله با این سخن که: «دانش بر دو گونه است: دانش دین ها و دانش بدن ها». دانش پزشکی را در شمار علوم مشروع و مورد توجه مسلمانان قرار داده و پرداختن به آن را واجب کفایی شمرده است. (تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، 1364ه ش، ،ص185)
امام على عليه السلام در کلامی علم را به سه بخش تقسیم می کند و می فرماید: دانش، سه گونه است: فقه براى دينها، طب براى بدنها، و نحو براى زبانها. (تحف العقول،ص28)
در این کلام یکی از علوم مهمی که مورد توجه آن حضرت قرار گرفته علم طب هست که شناخت آن برای تندرستی و سلامت بدن لازم و ضروریست و نزد آن حضرت از اهمیت بالایی برخوردار است.
امام باقر عليه السلام در سفارشی به جابر جعفى اهمیت و جایگاه دانش طب را اینگونه بیان می دارد: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن [دانشِ] سلامت است، و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل.( تحف العقول ، ص282).
امام صادق عليه السلام در سخنی علم طب را دانش ضروری و مورد نیاز مردم میداند و اهمیت آن را تا آنجامیداند که بدون وجود صاحب دانش پزشکی(طبیب) مردم نمی توانند نیاز خود را برطرف کنند. ایشان میفرمایند: مردم هيچ آبادىاى از سه گروه، بىنياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه بَرَند و چون آنان را نداشته باشند، شوربخت باشند: فقيه دانا و پرهيزگار، امير نيكوكار و فرمانروا، طبيب آگاه و مورد اعتماد. (تحف العقول، ص 321، بحار الأنوار، ج 78، ص 235، ح 9. )
برای دانستن اهمیت دانش پزشکی دانستن چند نکته لازم و ضروریست.
الف – الهی و وحیانی بودن طب:
قدمت طب به تایید تمامی حکمای این دانش به درازای عمر انسان و حتی به تعبیر بهتر به درازای عمر زمین است. برخی از نام آورترین دانشمندان، حکما و محققین بزرگ این علم بر این باورند که علم طب، مبدء الهی دارد و متکی بر وحی است.
شیخ مفید(ره) در این راستا میفرماید: طب دانشی است درست که آگاهی از آن امری ثابت و راه دسترسی به آن وحی است. (دانشنامه احادیث پزشکی، ری شهری، ج 1 ،1385)
آگاهان به این دانش، آن را تنها از طریق پیامبران بهره گرفته اند و با استفاده از سمع(ادله نقلی) با هدف درمان و نیز برای فراگیری آن کوشیده اند. در واقع آگاهی از این علم، نعمتی از جانب خداوندی است که بر همه نهفته ها آگاه است. سید ابن طاووس(ره) نقل کرده است: خداوند آدم را از بهشت فرو آورد و او را از آگاهی به همه چیز برخوردار ساخت. طبابت از جمله چیزهایی بود که خداوند وی را از آن آگاه کرد.
ب – آگاهى پيامبران از دانش پزشكى :
روش و منش انبیاء عظام و سیره گفتاری و رفتاری آنها پیرامون طب و بهداشت و استفاده از گیاهان دارویی در کتب مختلفی قابل تحقیق و مطالعه است. از باب نمونه و بر اساس مدارک موجود در تاریخچه طب اسلامی ادریس پیامبر که بنابرشواهد تاریخی وی را نخستین پایه گذار طب می دانند و از ایشان به عنوان هرمس اول نام برده شده و پس از او دادود نبی(ع) در کتاب زبورش از علم طب به عنوان آیین زندگی بشریت یاد می کنند.
- ابن عباس در حدیثی از معصوم(ع) نقل میکند که حضرت داوود(ع)، هنگام عبادت درمحرابش با گیاهان به اذن خداوند صحبت می کردند و از گیاهان در مورد اینکه چه خاصیتی دارند و چه دردی را درمان می کنند سووال می کرده و گیاهان هم پاسخ می داده اند. (همان)
فرج المهموم: در نامه ابو اسحاق طرطوسى به عبد اللّه بن مالك درباره شناخت سرچشمه دانش، چنين ديدهام: خداوند، آدم را از بهشت فرو فرستاد و او را از دانش همه چيز آگاه ساخت. از جمله چيزهايى كه خداوند، وى را از آنها آگاه ساخت، نجوم و طب بود. (فرج المهموم ، ص22 – بحارالانوار ، ج58 ، ص275 ، ح64)
ج – آگاهی ائمه اطهارعلیهم السلام از علم طب :
سیری در نهج البلاغه مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام که تالی تلو قرآن کریم نامیده شده و گذردر سیره عملی و گفتاری ائمه اطهار(ع) از جمله منابع حدیثی صادره از سوی آنها درمورد دانش پزشکی که عموما درکتب حدیثی و به طور اختصاصی در قالب طب النبی(ع)، طب الصادق(ع) و طب الرضا(ع)، آمده است، همه بیانگر این نکته است که تمامی این بزرگواران از دانش پزشکی آگاهی کامل داشته و مردم زمان خود را بر اساس آن درمان و مداوا می کردند.به سوالات طبی مردم پاسخ میدادند ودر عرصه منازعات علمی بخصوص در عرصه علم طب باقوت وقدرت شرکت میکردندو بر مخالفان خود فائق می آمدند.
از نمونه های بارز این دانش و آگاهی، منازعه امام جعفر صادق(ع)، با طبیب هندی است که بااطلاع کافی از علم طب به زیبایی هرچه تمامتر برایشان فائق می آید و او را به معرفت حقیقی می رساند که به دلیل طولانی بودن این منازعه وپرهیز از اطاله کلام از ذکرآن اجتناب نموده و جهت بهره مندی بیشتر، خوانندگان را به کتب علل الشرایع ص 99، ح 1- الخصال ص512 – بحارالانوار ، ج10 ، ص205 ، ح9 ، ارجاع میدهیم.
« بر گرفته از کتاب 40 حدیث طبی استاد مصطفی لبیکی.»
دیدگاهتان را بنویسید