حدیث4- هر دردی را درمانیست
رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ، فَإِذا اصيبَ دَواءُ الدّاءِ بَرَأَ بِإِذنِ اللّهِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر دردى را درمانى است. پس چون دارو به درد برسد، به اذن خداوند عز و جل بهبوديابد.
منبع: (صحيح مسلم، ج 4، ص 1729، ح 69، المستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 445، ح 8219، السنن الكبرى، ج 9، ص 577، ح 19558 ، الفردوس، ج 3، ص 336، ح 5010 ، كنز العمّال، ج 10، ص 6، ح 28086؛ بحار الأنوار، ج 62، ص 76.)
✔
درد از جهت لغوی به چه معناست:
درد در لغت به معنای : وجع. الم . تألم . درد، خبر یافتن است ازحال ناطبیعی ، رنج تن و رنج روح و رنج دل و آزار و وجع و الم ، رنج شدید عضوی یا عمومی که تحملش دشوار باشد. احساس نامطبوع ناشی از تحریک سخت انتها یا تنه ٔ عصب ، این احساس توسط عصب به مراکز شعوری مخ منتقل و درک می شود. مقابل درمان . و دمادم ، بی انجام ، پابرجا، فراخ ، کهن و لنگ از صفات ، و زهر از تشبیهات اوست . و بدرد آمدن و آوردن هر دو مستعمل. (لغت نامه دهخدا)
تعریف سلامت و بیماری انسان و اهمیت آن مبتنی بر نوع شناخت از انسان و ابعاد و جایگاه او در هستی است و انسان شناسی نیز بر اساس جهان بینی و هستی شناسی هر فرد و جامعه ای متفاوت است. بر همین اساس معنای سلامت، بیماری، دارو، درد و فرمان در هر مکتبی چه بسا غیر از سایر مکاتب باشد. در عرفان اسلامی که خاستگاه و درونمایه های آن آموزه های اسلامی است. دریافت های خاصی از مفاهیم و معنای واژه های مذکور شده است و بر عکس نظام بهداشت و درمان متعارف، در بعضی موارد نه تنها به دنبال دارو و درمان نیستند بلکه خواستار و طالب درد هستند چرا که درد را نوعی درمان و دردمندی را ارزش می دانند.
✔
درد را عرفای اسلامی چگونه معنا می کنند:
حال این سوال مطرح است که ماهیت و حقیقت درد و بیماری ، سلامت و درمان نزد عرفان اسلامی چیست؟ مولانا به عنوان یکی از عرفای مشهور جهان اسلام، تعریف متفاوتی از درد و درمان با تعاریف متداول آن در دنیای مادی و سکولار میدهد. منظور از دردها و درمانها در نظر وی ورای سلامتی و بیماری جسمی و حتی روانی معمول است و فردی و جسمی و مادی نمی باشد بلکه معنوی و عرفانی است و از نوع «درد دین»، « درد عشق»، « درد کمال»، « دردبعد و جدایی از حقیقت»، « درد انسانیت» و… می باشد که خود دارو و درمان خیلی از دردهای موجود بشریت امروز می باشد.
بیماری و سلامتی، درد و درمان از عوارض و اوصاف مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان می باشد که همزاد تاریخی او به حساب می آید. معنی و مفهوم هر یک از دو واژه متضاد بیماری و سلامتی بر اساس حیات بشر و استمرار زندگی او تعریف می گردد و کم و کیف حیات نیز مبتنی بر انسان شناسی است که خود بخشی از هستی شناسی یک مکتب و افراد و جوامع تابع آن می باشد. بر این اساس است که تعریف ها ، استنباط ها، شاخص ها، اقسام، درجات و الویت های مربوط به بیماری و سلامت انسانها نزد مکاتب و فرقه ها متفاوت می گردد علیرغم آن که مشترکاتی نیز دارند. بنابر این وصول به یک تعریف و معیار مشترک در معنی و مفهوم این ویژگی ها و عوارض ، توجه و وحدت نظر در مبانی و مبادی فلسفی و کلامی مشترک در اصل موضوع یعنی انسان است که در آن صورت « اختلاف از گفتشان بیرون شدی». ( مولوی، مثنوی، ص1390،)
در غیر این صورت نباید انتظار داشت که ابعاد کلی امراض و مراتب آن در بینش های توحیدی با ماتریالیستی و الهی با سکولار و لائیک یکسان تلقی گردد و دیدگاهها نسبت به بیماری ها و راه و روش درمان آن در همه دنیا همسان شود.
با توجه به آنچه گفته شد حتی در حوزه ی درونی یک مکتب نیز به دلیل شناخت های عوامانه، عاقلانه و عارفانه از دین و هستی و انسان، دیدگاه افراد نسبت به کم و کیف زندگی و استمرار حیات و عوارض ویژه ای مثل بیماری و سلامتی متفاوت است و در فلسفه ی درمان و عدم درمان و آثار منفی و مثبت آن حداقل در بخش سلامت روحی و معنوی اختلاف به نظر می رسد. لذا در برخی از آموزه ای دینی و فلسفی و عرفانی ، بخشی از بیماری ها و دردها مثبت و خیر تلقی شده است و عده ای نه تنها به دنبال درمان درد نمی روند بلکه درد و بیماری را خوش دارند و طالب و خواستار آنند و دردمندی و احساس درد داشتن را در مواردی ارزشمند و زیبا توصیف می کنند.
به نظر می رسد دردی که عارفان ما از جمله مولانا در آثار خود، آن را می ستایند و طالب آن هستند خودش نوعی درمان و سلامتی روحی و معنوی است که نبود چنین درد و دغدغه ای، بیماری و افسردگی روحی و روانی ایجاد می کند و آنرا « درد بی دردی» می نامند.
البته این درد از جنس درد جسمی ، فردی، اجتماعی و فلسفی نیست بلکه دردی است عرفانی که در همه ی اجزای عالم و کائنات وجود دارد اما انسان بیش از تمام کائنات به آن شعور دارد و همه ی اجزای عالم به انگیزه ی آن در پویه اند و پویه اشان به سوی کمال، درد و شوق طلب است. احساس نقص است. رویت غایت است و بنابر این درد نیست. درمان است. درمان دور افتادگی از کمال. درد در دایره المعارف فارسی، الم و تالم یا رنج شدید عضوی یا عمومی که تحملش دشوار باشد معنی شده است. (فرهنگ معین، ص1363) و در اصطلاح عرفان « بلا و مصیبتی است که از دوری حق ناشی می شود و خذلان محض است. اگر از جهت قرب به حق باشد موجب تطهیر از معاصی می شود.». (فصلنامه فقه پزشکی، شماره15).
تعبیری لطیف از درد:
در کتاب ارزشمند کشف الاسرار در مورد درد آمده است که: «زهری باشد آمیخته، نعمتی باشد در بلا آمیخته، هم درد است هم دارو، هم شادی و هم زاری . بنده میان این دو حال سرگردان، هم گریان و هم خندان،.».
در دانش پزشکی از قدیم الایام نیز با این فرض که درد مبنای جسمانی دارد و با شناخت آن می توان با بهره گیری از عمل جراحی یا تجویز دارو ، درد را از بین برد یا در کارکرد آن وقفه ای ایجاد کرد، همواره کانون توجه منشاء جسمانی نداشت ، غالبا از علت های روان شناختی مدد گرفته می شد. اما حقیقت آن است که درد مفهومی بسیار گسترده تر از بیماری های جسمانی و روانی دارد.
. درمان و شفا در عرف به معنای علاج و دوا و دارو و تندرست و بهبود مرض تعریف شده است. (فرهنگ معین). و در اصطلاح عرفان: « از بین رفتن بیماری دل است به سبب تابش انوار ملکوتی». (همان) در کشف الاسرار آمده است: «… بدان که شفای هر کس به اندازه ی درد اوست. شفای گناهکاران در صحت اوست، شفای مطیعان به یافت نعمت اوست، شفای عارفان به زیادت قربت اوست، شفای واجدان در شهود حقیقت اوست و شفای محبان در قرب و مناجات اوست. (فصلنامه فقه پزشکی، سال پنجم، شماره15 و 16، تابستان و پاییز1392).
✔روایاتی که هر دردی را دارای درمان می دانند:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آن كه دردها را آفريده، براى آنها درمان نيز آفريده است. (دعائم الإسلام، ج 2، ص 144، ح 500، بحار الأنوار، ج62″)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خود را مداوا كنيد؛ چه، خداوند عز و جل هيچ دردى را فرو نفرستاده، مگر اين كه براى آن، شفايى هم نازل كرده است. (مكارم الأخلاق، ج 2، ص 179، ح 2460، )
امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا فرمود: «خود را مداوا كنيد؛ چه، خداوند، هيچ دردى فرو نفرستاده، مگر اين كه به همراهش درمانى نيز نازل كرده است، جز مرگ كه آن را هيچ درمانى نيست». (الدعوات، ص 180، ح 498 و ح 499 ، بحار الأنوار، ج 62، ص 68، ح 20.)
المستدرك على الصحيحين به نقل از ابو سعيد خُدْرى: پيامبر خدا فرمود: «خداوند، هيچ دردى را فرو نفرستاده (يا هيچ دردى را نيافريده)، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده (يا آفريده) است و كسانى از آن آگاهى يافتهاند و كسانى نيز از آن ناآگاه ماندهاند، مگر سام». پرسيدند: سام چيست؟ فرمود: «مرگ». (دعائم الإسلام، ج 2، ص 143، ح 499، السرائر، ج 3، ص 138، الجعفريّات، ص 167 ، بحار الأنوار، ج 62، ص 65؛ تاريخ بغداد، ج 9، ص 198، الفردوس، ج 2، ص 48، ح 2275.)
تاريخ بغداد به نقل از جابر: پيامبر خدا، در حالى كه همراهش بودم، بيمارى را عيادت كرد و به او فرمود: «آيا برايت طبيبى فرا نخوانيم؟».گفت:آياتو، اى پيامبرخدا، به اين كار، فرمان میدهى؟! فرمود: «آرى. خداوند، هيچ دردى فرو نفرستاده، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده است». (بحار الأنوار، ج 62، ص 72، ح 27.)
المصنّف به نقل از هلال بن يساف: در روزگار پيامبر خدا، مردى مجروح شد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «برايش طبيبى بخوانيد»كسى گفت: اى پيامبر خدا! آيا طبيب، او را سودى مىیخشد؟. فرمود: «آرى. خداوند تبارك وتعالى هيچ دردى فرو نفرستاده، مگر اين كه به همراهش شفایی نیز فرامی رسد. (بحار الأنوار، ج 62، ص 309 )
امام رضا عليه السلام: خداوند عز و جل بدن را به هيچ بيمارى اى گرفتار نساخت، مگر آن هنگام كه برايش دارويى قرارداد كه بدان، درمان شود؛ و براى هر نوع دردى، نوعى درمان است و چارهاى و نسخهاى. (طبّ الإمام الرضا عليه السلام، ص 10، )
« بر گرفته از کتاب 40 حدیث طبی استاد مصطفی لبیکی.»
دیدگاهتان را بنویسید