حدیث 16- عواملی که موجب پیری زودرس می شود
پيامبرخدا صلى الله عليه و آله: «ده چيز پيرى به بار مىآورد: فراوانىِ آميزش [جنسى] با زنان، شستن سر با گِل، توقّف زياد در آبريزگاه، سخن گفتن به گاه قضاى حاجت، فراوانى [استعمال] بوى خوش، نوشيدن آب به هنگام شب، نگريستن به شرمگاه زن، به رو خفتن، شبانه ايستاده آب نوشيدن، و آستين را به صورت ماليدن.»
پیری چیست؟
پیری یا سالخوردگی بیولوژیکی، فرایند زوال و کاهش نیروی موجود زنده در گذر زمان است. فرآیند پیر شدن اصطلاحاً در مورد موجودات زنده قابل اطلاق است ولی معمولاً در مورد جانوران استفاده میشود. به علم شناخت سالخوردگی، پیری شناسی زیستی گفته میشود. پیری روندی انکار ناپذیر است اما سرعت آن در افراد متفاوت است. نتایج یک تحقیق بینالمللی نشان میدهد که سرعت پیر شدن افراد با یکدیگر تفاوت بسیار زیادی دارد و روند پیری در سنین متفاوت و با سرعت متفاوت آغاز میشود. این محققان حدود هزار نفر را که همگی در یک سال (۷۳–۱۹۷۲) در نیوزیلند متولد شده بودند از بدو تولد زیر نظر گرفته و سپس میزان پیری آنها را در سنین ۲۶، ۳۲ و ۳۸ سالگی ارزیابی کردند.
این ارزیابی، شامل بررسی ۱۸ عامل مربوط به بیماریهای مزمن ناشی از افزایش سن بود که شاخصهایی همچون کارکرد دستگاه تنفس، قلبی و عروقی، کلیوی، کبدی، سیستم ایمنی، سلامت دندان و لثه و میزان تخریب DNA را در برمی گرفت.
در این تحقیق همچنین کاهش فعالیت جسمی و ذهنی و تصور این افراد از جوانی یا پیری خودشان نیز در نظر گرفته شد. پژوهشگران از اینکه آثار پیری را در سن پایین (۲۶ سالگی) در این افراد شناسایی کردند متعجب شدند. علاوه بر این تفاوت سرعت پیری نیز محققان را شگفت زده کرد زیرا در حالیکه همه افراد مورد مطالعه ۳۸ سال داشتند، سن زیستی (بیولوژیک) آنها بین ۲۸ تا ۶۱ سال متغیر بود. در نتیجه، توان جسمی و ذهنی آنها نیز تفاوت واضحی نشان میداد و مثلاً بهره هوشی (IQ) آنها که سن زیستی بیشتری داشتند، کاهش یافته بود.
در زمانی که محققان ارزیابی های مربوط به سن زیستی این افراد را انجام میدادند، سن زیستی برخی از آنها حتی یک سال هم بیشتر نشد، اما برخی تا سه سال پیرتر شدند. پروفسور تری مافیت از پژوهشگران این تحقیق گفت: هر جنبه زندگی که از سن تقویمی استفاده کنیم، به خطا میرود و اگر دربارهٔ سن زیستی بیشتر بدانیم، عدالت و برابری بیشتر رعایت خواهد شد.(سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی«ایرنا»)
پدیده پیری را بهتر بشناسیم :
پیری، دوره ای از زندگی است که با ویژگی های گوناگون شناخته می شود. دوران پیری، واپسین سال ها و روزهای زندگی است که پس از پیمودن دوره های مختلف رشد، از کودکی گرفته تا نوجوانی و جوانی و میانسالی، در تقویم زندگی فرد پدیدار شده و آدمی را در شرایطی متفاوت با دوره های پیشین قرار می دهد. پیری را به عنوان های مختلف سال خوردگی، سن سوم، عمر سوم، مرحله سوم حیات نیز می خوانند و گاه در مواردی، از آن به کهولت نیز یاد می کنند.
پیری را راه سرازیری زندگی می گویند، زیرا در آن، قوای بدن فرسوده و عوارض جسمی و ذهنی با سرعت زیادتری پدید می آید و گسترش می یابد. سفیدی موی سر یا جو گندمی شدن آن را به خاکستری تشبیه کرده اند که از شعله های آتش که در سنین پیشین وجود داشته و زندگی شان را روشن می کرده، پدید آمده است. پیری، هم رکاب فرسودگی و خستگی است و با نشانه هایی چون ضعف جسمانی، پژمردگی و فرسودگی بدن آشکار می شود.
قرآن کریم آنچه را بر اثر پیری از آدمی ستانده می شود، سرشار از عبرت و اندیشه می داند و می فرماید: «و هر که را عمر دراز دهیم، او را در خلقت، دچار کاستی می کنیم؛ آیا نمی اندیشند.» بدیهی است، برای کسی که از همه لحظه های جوانی به درستی استفاده کرده است، روزگاران کاستی ها و سستی ها، یعنی پیری، روزگار اندوه و حسرت نخواهد بود. (همان). دشواری های پیری : پیری، یکی از دشوارترین فصل های زندگانی و به منزله زمستان عمر است.
در دوره سالمندی، زندگی با رنج و عذاب همراه است؛ زیرا از یک سو، سستی در جان و بدن راه می یابد و روز به روز قوای بدنی رو به تحلیل می رود و از سوی دیگر، دیوارهای امید یکی یکی فرو می ریزد و فرد احساس می کند که به آخر خط در مسابقه زندگی رسیده است. به همین دلیل، در بیشتر کشورها به ویژه جوامع جهان سوم، بسیاری از افراد پس از دریافت حکم بازنشستگی، احساس پوچی و تنهایی و بی پناهی به سراغشان می آید و در صورتی که برنامه منظم و تدوین شده ای برای پر کردن اوقات فراغت خود نداشته باشند، به یأس و نومیدی دچار می شوند و گوشه تنهایی پیشه می کنند. بیشترین مشکلات، سازگاری با محیط و شرایط جدید، در روزها و ماه های نخست بازنشستگی است، مشکلاتی که گاهی به بروز نگرانی های شدید، بیماری های عصبی، افسردگی و سرانجام مرگ می انجامد. به ویژه کسانی که در دوران جوانی و میانسالی آمادگی های لازم برای رویارویی با پدیده پیری را پیدا نکرده و ره توشه ای مناسب برای خود نیندوخته اند.
بر این اساس، فرهنگ سازی برای پذیرش روزگاران پیری، می تواند از کارهای فرهنگی هر جامعه ای به شمار آید تا در اثر آن، دوران پیری، امری طبیعی و فرصتی کمیاب جلوه داده شود و افراد، از رویارویی با آن به هراس نیفتند. (همان).
معنای پیری از دیدگاه اسلام :
دین اسلام، سرشار از نکته ها، راه کارها و دستورهای ارزنده ای درباره سال خوردگان است. اسلام به جوانان سفارش می کند که همواره احترام پدر و مادر خویش را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: «از رسول اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: چه کسی بزرگ ترین حق را به آدمی دارد؟ فرمود: پدر و مادر.». (سایت دانشنامه اسلامی اهل البیت علیهم السلام).
پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله درباره رعایت حقوق کودکان و سال خوردگان می فرماید: «آن کس که بر افراد خردسال مهرورزی نکند احترام پیران و سال خوردگان را نگه ندارد، از ما نیست.». (همان) خداوند در قرآن مجید می فرماید:«ای پیغمبر! اگر از تو بپرسند در راه خدا چه انفاق کنیم؟ بگو هر چه از مال خود انفاق کنید، درباره پدر، مادر، خویشان، فقیران و رهگذران رواست و هر نیکویی کنید، خدا بر آن آگاه است.». (بقره: 215).
اسلام هم چنان که رعایت احترام سالخوردگان را مانند یک دستور به همگان سفارش می کند، برای افراد پیر و سالخورده نیز وظایفی را بر می شمارد که در صورت سرپیچی از آنها، فرد پیر، احترام و جایگاه خویش را از دست می دهد. از آن جمله، وجود ویژگی آز و طمع در برخی پیران است که به شدت نکوهش شده است. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره نقل می کنند: «فرزند آدم به پیری می رسد، ولی دو صفت در وجودش جوان و شکوفا می شود؛ یکی حرص است و دیگری آرزو». (سایت دانشنامه اسلامی اهل البیت علیهم السلام).
امام صادق علیه السلام فرموده است: «ای آن که موی سفید و دل سیاه داری! به هوش باش که پیش رویت عذاب الهی و پشت سرت ملک الموت است. می خواهی چه کنی؟ روزی بچه بودی و نادان، روز دیگر جوان بودی و گناهکار، امروز پیر هستی و ریاکار، تو اکنون کجایی و در چه حالی؟ پس کارهای خوب و پسندیده ات کجاست؟». (همان)
پیری از منظر ادب فارسی :
ادبیات کهن و گران سنگ فارسی، سرشار از شعرها و سخنان نغز و شیوا درباره پدیده سالمندی و افراد سالخورده است. برای نمونه، فردوسی شاعر حماسه سرا و مسلمان ایرانی، از امکانات مالی و رفاهی و کمبود آنها در زندگی پیر، سخن به میان می آورد و می گوید: بپوش و نیوش و ببخش و بده برای دگر روز چیزی بِنه مبادا که در دهر دیر ایستی مصیبت بود پیری و نیستی. فردوسی با این پیام، جوانان را به آینده نگری و فرا رسیدن روزهای سخت پیری و اندوختن ذخیره برای آن روزگاران هشدار می دهد.
سعدی رحمه الله نیز چنین می سراید: چون پیر شدی ز کودکی دست بدار بازی و ظرافت به جوانان بگذار. حافظ نیز می گوید: عمر بگذشت به بی حاصلی و بلهوسی ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی. کاروان رفت و تو در راه کمین گاه به خواب وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی. بسیاری از شاعران ایران در آثار خود بر عمر رفته و روزهای گذشته دوران جوانی حسرت می خورند و با آه و افسوس بدان می نگرند و چون سعدی می سرایند که: زرع را چون رسید وقت درونخرامد چنان که سبزه نو دور جوانی بشد از دست منآه و دریغ آن زَمَنِ دل فروز. برخی از شاعران نیز جوانان را به رعایت حال پیران و کمک و رسیدگی به سالمندان سفارش کرده اند: پیری کهن و شکسته حالم ای تازه جوان بگیر دستم. (ادیب نیشابوری).. نه تنها زبان نظم، بلکه نشر شیرین فارسی نیز آکنده از نکته ها و آموزه های بسیار درباره پیر و پیری است.
«عادت های روزگار بی رحم، خود این است که طراوت گلشن جوانی را به وحشت خارستان پیری مبدل سازد و مشرب عذب توانگر ما را به خس و خاشاک مذلت مفلسی مکدر گرداند. راحتِ روزش، بی محنت شب تار نیست و هوای صاف نمایش، بی غبار ضرر و آزار. بیخی نشان که دولت باقیت بر دهدکاین باغ عمر، گاه خزان است و گه بار.» (کاشفی سبزواری).
زیبایی های دوران پیری:
یک فرد سالخورده در صورتی که به زیور اخلاقِ نیک و زیبا آراسته شده باشد، جایگاهی ویژه و ارزشمند میان اعضای خانواده و اطرافیانش دارد.
به فرموده امام صادق علیه السلام : «پیر در میان اهلش، همانند پیامبر میان امتش است». از نگاهی دیگر، پیری مرحله تکامل معنوی انسان است. او می تواند از مزیت های پیری، همچون احساس پختگی و کمال، بی نیازی علمی و عملی، صبوری و تحمل بالا، داشتن فرصت کافی برای سیر و سفر و مکاشفه درونی، مجال مناسب برای خودسازی و نزدیک شدن به درگاه الهی بهره گیرد و در جمع خانواده و آشنایان نیز محترم باشد و در مقام مرادگر و مرشد، به دیگران مشورت دهد. فرد پیر، کوله باری از تجربه ها را بر دوش دارد که می تواند، آن یافته های گران بها را به رایگان در اختیار جوانان و میانسالان قرار دهد و بدین گونه، بر حرمت و عزت خود بیفزاید.
بدین ترتیب، روزگار پیری، دوران برداشت محصولاتی است که فرد در طول عمر خود در باغ زندگی اش کاشته و با خون دل و عرق جبین آنها را آبیاری کرده است. فرزندان او، نوه ها و دیگر وابستگان نزدیک، از ثمره های عمر او به شمار می آیند و شایستگی و صلاح آنان، آسودگی خاطر و خشنودی قلبی او را فراهم می آورد. پیری را می توان با فراهم آوردن تجربه های ارزشمند، پختگی روحی و روی کرد معنوی به خداوند پر کرد تا دیگر افسوس جوانی و زیبایی های ذاتی از دست رفته آن دوران را نخورد. (سایت راسخون).
نور پیری :
از دیدگاه اسلام، موی سپید مانند نوری روشن و تابناک است که بر فرق سر یک انسان کامل و عمر کرده می درخشد. به همین دلیل، نباید آن را محو یا پنهان کرد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «اثر پیری و موی سپید را پنهان نکنید، که آن خودِ نور است». این نور، به دنیا اختصاصی ندارد، شعاعی درخشان و فروزان است که در روز قیامت نیز روشنایی بخش راه حرکت فرد می شود.
به فرموده رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله : «کسی که مویش در اسلام سپید شود، در روز قیامت برای او نوری و جلایی خواهد بود». (سایت دانشنامه اسلامی اهل البیت علیهم السلام). در میان ملل مشرق زمین، به ویژه ایران از دیرباز تاکنون افراد پیر و سالخورده احترام و منزلت ویژه ای داشتند. به همین دلیل، جوانان و میان سالان، همیشه پدران و مادران سالمند خود را در صدر مجلس جای می دادند و از کلام ارشادی و پندهای گران سنگ آنان سود می گرفتند.
در دهه های اخیر، سرای سالمندان، به عنوان تحفه ای از غرب به کشور ما و دیگر سرزمین های دنیای شرق راه یافته است. در حقیقت، و صله ای ناجور که بر ردای جامعه ما دوخته شده و با فرهنگ ما بی تناسب است. خانه سالمندان یا سرای پیران، یا به اصطلاح عامه پسندتر همچون خانه جهان دیدگان، هرگز نمی تواند، به طور کامل در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما نهادینه شود. هر چند روز به روز بر تعداد چنین مکان ها و مؤسسه هایی افزوده می شود، باید گفت که پیران این مراکز به شدت از فرهنگ اصیل خود دور می شوند و افسوس که پاداش سال ها عمر و جوانی کسانی که عمر خود را صرف به ثمر رساندن و بزرگ کردن فرزندان شان کرده اند، به شکلی غیرمنصفانه داده می شود.
البته خدمات و زحمت های فراوان کارکنان مهربان و دل سوز آسایشگاه های سالمندان را نمی توان انکار کرد، ولی واقعیت آن است که محیط سرای سالمندان، هر چند هم که آکنده از محبت پرستاران باشد، باز هم نمی تواند، جای گزین فضای عاطفی خانواده شود. همچنین چون امکان سازگاری با محیط جدید و دوری از فرزندان و نوه ها برای افراد پیر بسیار سخت و طاقت فرساست، از طرف دیگر هنوز بسیاری از خانه هایی که به صورت دسته جمعی افراد پیر را نگهداری می کنند از همه امکانات لازم رفاهی بهره مند نیست و در مواردی، آموزش های کافی و دقیق نیز به افرادی که با سالمندان سر و کار دارند ارائه نشده است، وضع پیران و سالمندان، در این گونه محیط ها سخت تر و دشوارتر می شود. «چه بسیارند پیرانی که در سرای سالمندان به افسردگی و سرافکندگی دچار می شوند، درد می کشند و هم دل و هم نوایی ندارند.
نیمه شب نیاز به کسی دارند که دست شان را بگیرد و بلندشان کند و آب و دوایی در حلق شان بریزد، ولی از آن محرومند و گاهی مرگ به سراغ شان می آید و به واقع، در آن خانه یا بیمارستان، غریبانه می میرند. البته وجود سرای سالمندان، برای افرادی که فرزند و خانواده ای ندارند و کسی نیز عهده دار رسیدگی به کار آنان نمی شود، امری ضروری است.
بررسی احوال سالمندان، رسیدگی به امور آنها و نیز بازدید از سرای سالمندان، عبرت های فراوانی را فراروی هر انسان آگاهی قرار می دهد و نوعی معرفت درونی و قلبی برای همگان به ارمغان می آورد. وقتی می بینیم که یک پیرمرد یا پیرزن 70 تا 80 ساله در اوج ناتوانی است و جلوه ظاهری خود را از دست داده و با موهای ریخته و چهره رنگ باخته و صورت پر آژنگ، واپسین روزهای زندگی خود را می گذراند، نوعی ندای باطنی به ما نیز هشدار می دهد که جوانی، جاودانه نیست و فرصتی است محدود و گذرا.
پس چه بهتر که از این لحظه های زودگذر به بهترین شکل برای تکامل معنوی و خداگونه شدن، توشه و بهره بگیریم. با نگاه به برخی از پیران، از خود بپرسیم آیا پری رویان گذشته، همین افراد هستند که این چنین پیر و درمانده شده اند؟ گلرخان و دلبرانی که در روزهای جوانی از طراوت و شادابی بهره داشتند، چگونه در انتهای جاده زندگی، چنین بی برگ و بار و یار و یاور شده و در تنهایی و سکوت مرگبار، حسرت روزهای جوانی خود را می خورند.
بنابراین، باید فراموش نکرد که روزهای شاد جوانی و زیبایی و سلامت، فرصتی بسیار مناسب برای بالا بردن سطح علمی و اخلاقی انسان ها به شمار می آید و نه زمینه هایی برای فساد و گناه و دور شدن از معنویت. جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا نماند در این خانه استخوانی. ( پروین اعتصامی).
بر اساس پژوهش محققان، یکی از اصلی ترین عواملی که با پیر شدن انسان ارتباط مستقیم دارد، متابولیسم یا سوخت و ساز بدن است. محققان تا کنون 9 نشانه سالخوردگی را در متابولیسم انسان یافته اند. متابولیسم یک یا مجموعه ای از اندام های بدن نیست که میزان کالری ورودی به بدن را تعیین کند بلکه این رویداد مجموعه ای از میلیاردها عمل و فعالیت سلولی در بدن انسان در مقیاس روزانه است که سوخت را به انرژی تبدیل کرده و تمامی مواد مورد نیاز بدن را تامین می کند. با بالاتر رفتن سن انسان، کارایی متابولیسم بدن افت می کند. Dna بیشتر آسیب می بیند و در نتیجه عملکرد سلول ها به اختلال و خطای بیشتری دچار میشوند. تخریب و حذف سلول های کهنه در بدن کندتر شده و نتایج نامطلوبی را بر سلامت بدن از خود به جا می گذارد. تمامی این فشارهایی که بدن در طول زندگی متحمل می شود. توانایی آن را در انجام وظایف روزانه ای که برای حفظ سلامت حیاتی هستند، ناتوان تر می سازد. (ویکی پدیا. دانشنامه آزاد)
اگر پیری را بیماری متابولیسم در نظر بگیریم، چندان شگفت انگیز نخواهد اگر بگوییم سوختی که به بدن می رسد بر طول عمر انسان اثری غیر قابل انکار خواهد داشت. بر اساس مدارک مستدل و مستند یکی از عواملی که در فرایند طول عمر موثر است بحث تغذیه است. سبک تغذیه ای که مملو از چربی های سالمی مانند: روغن زیتون، سبزیجات، غلات، دانه های روغنی و… است که بخش خیلی اندکی از آن را گوشت قرمز و قند تشکیل میدهد. همچنین گفته می شود جایگزین کردن پروتیئین ها توسط کربوهیدراتهای مرکب نیز فواید بسیار قابل توجهی برای افزایش طول عمر به همراه دارد. (همان)
محدود کردن کالری های دریافتی (زیاد نخوردن یا کم خوری) از دیگر عوامل تاثیر گذار برطول عمر است. اما آنچه به اندازه کم غذا خوردن اهمیت دارد ایجاد دوره های چند ساعته در زندگی روزمره است که در طول آن بدن هیچ غذایی دریافت نمی کند.
مطالعات نشان میدهد چند ساعت نخوردن در طول روز فواید قابل توجهی برای سلامت انسانها دارد. بعد از تغذیه، ورزش کردن و فعالیت های بدنی بر کند کردن روند نشانه های پیری در بدن اثر قابل انکار دارند. علاوه بر آنها عوامل دیگری هستند که بر اساس روایات توجه به آنها می تواند بر طول عمر افزوده واز پیری زودرس پیشگیری نماید. (همان).
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شام را وا مگذاريد، هر چند به خوردن دانه خرماى خشكيدهاى باشد. من بر امّت خويش از اين بيم دارم كه از وا گذاردن شام پيرى و درهمشكستگى به سراغشان آيد؛ چرا كه شام، مايه نيرومندى پير و جوان است. (المحاسن، ج 2، ص 196، ح 1571 ، بحار الأنوار، ج 66، ص 343، ح10 ( امام صادق عليه السلام: چهار چيز [انسان را] پيش از فرارسيدن هنگام پيرى پير مىكند: خوردن گوشت خشك شده، نشستن بر جاى مرطوب، بالا رفتن بر پلكان، و آميزش با پير زنان. (تحف العقول، ص 317، بحار الأنوار، ج 78، ص 230، ح 15)
«برگرفته از 40حدیث طبی- اثر حکیم لبیکی»
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
Thanks for another fantastic post. Where else could anyone get that kind of info in such an ideal way of writing? I have a presentation next week, and I’m on the look for such information.